نامه‌‌هایی که پاره خواهم کرد

وقتی که غیرِ دیوار هم‌صحبتی ندارم

نامه‌‌هایی که پاره خواهم کرد

وقتی که غیرِ دیوار هم‌صحبتی ندارم

نامه‌‌هایی که پاره خواهم کرد

من همانم که مرده بود فقط
اندکی سالخورده‌تر شده‌ام

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۵ تیر ۹۸، ۱۵:۰۹ - ♕αяαмεsн♕ ...
    :)
  • ۵ اسفند ۹۷، ۲۲:۲۴ - ♕αяαмεsн♕ ...
    :)))
نویسندگان

شوق مردگی

دوشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۴۳ ب.ظ

شوق های درونم مردند... درست وقتی که از کنارت می گذشتم حس کردم که هرچه شور و شوق بود مرد. ترس از دست دادن آنچنان مرا در خود فرو برده است که هرچه لذت بخش بود را فراموش کرده ام. من از دست تو کجا فرار می کنم. تو که چسبیده ای به بافت های حافظه ام. تو که بخشی از من شده ای. کجا فرار می کنم؟ منی که از خودم خالی شده ام بدون امید به هیچ راه نجاتی گذر زمان را نگاه می کنم. شاید این جنون کاری بکند...

آغوش تو کجاست؟ من که در تنهاییِ خودم نمی گنجم مثل زیبایی تو در کلمه، چه کار دارم به آرامش...؟

کاشکی در بغلت راه فراری باشد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۳۰
جهان‌پریش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی