نامه‌‌هایی که پاره خواهم کرد

وقتی که غیرِ دیوار هم‌صحبتی ندارم

نامه‌‌هایی که پاره خواهم کرد

وقتی که غیرِ دیوار هم‌صحبتی ندارم

نامه‌‌هایی که پاره خواهم کرد

من همانم که مرده بود فقط
اندکی سالخورده‌تر شده‌ام

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۵ تیر ۹۸، ۱۵:۰۹ - ♕αяαмεsн♕ ...
    :)
  • ۵ اسفند ۹۷، ۲۲:۲۴ - ♕αяαмεsн♕ ...
    :)))
نویسندگان

ابتذال در ترانه، بررسی دو ترانه چاوشی و رامش

چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۹، ۰۷:۱۸ ب.ظ

«ابتذال در ترانه چه شکلی‌ست؛ بررسی دو ترانه از رامش و چاوشی برای رفع ابهام»

می‌دانیم که ترانه گوش کردن روزانه‌ی ما بستگی به موقعیت‌های مختلفی دارد که در زندگی تجربه می‌کنیم. احتمالاً ترانه‌ای که قبل خواب گوش می‌کنیم با ترانه‌ای که توی ماشین، قدری متفاوت است. یا ترانه‌هایی که در موقعیت‌های مختلف عشق تجربه می‌کنیم با هم فرق دارند. برای همین بهتر است اگر قصد مقایسه داریم دو ترانه را در شرایط یکسان عاطفی‌شان مقایسه کنیم. اما اول از همه «ابتذال» واقعاً چیست؟ آیا ابتذال همان به کاربردن سطحی کلمات و مفاهیم است؟ یا استفاده از اصطلاحات عامیانه و کوچه‌بازاری؟ یا استفاده‌ی صریح از کلمات برای رساندن سریع منظور؟ یا مثلاً پرداختن به موضوعاتی مثل سکس، مواد مخدر و امثالهم؟!
من می‌گویم قطعاً نه. اول از همه باید ببینم ترانه‌‌ای که گوش می‌کنم زبان خاص خودش را دارد یا نه. مهم‌تر از آن، آیا کاربرد آن در جای درستی است؟ آیا کلمات توی ذوق نمی‌زنند؟ لحن خواننده به‌جاست؟ آهنگ و تنظیم و ملودی با ترانه سازگارند؟ اگر بله، پس موضوع ترانه هر چه می‌خواهد باشد. کلمات و مایحتوی هر چه باشد، این ترانه مبتذل نیست. بوی پهن خالص ارجح است به ترکیب گلاب و پهن!

حالا برویم سراغ دو ترانه‌ی نسبتاً معروف؛ اولی ترانه‌ی «دیوونه» به خوانندگی چاوشی و ترانه‌سُرایی پدرام پاریزی:
با شروع هر آهنگی ما حدس می‌زنیم که با چه ترانه‌ای روبه‌رو خواهیم بود. در این ترانه‌ی مبتذل اما این‌گونه نیست. شروع آهنگ خبر از زبان فخیم‌تری می‌دهد. همان‌جا که چاوشی با لحن غمگین می‌خواند: «دوس دارم نگات کنم تا که بی‌حال بشم...» متوجه خواهیم شد چه فاجعه‌ای در انتظار است. کلمه‌ی «دیوونه» را طوری ادا می‌کند که انگار دارد عشق از دست رفته را نفرین می‌کند. در لحن، خبری از ناز و نوازش معشوق نیست. در فاجعه‌ی بعدی با همان لحن غمگین و خیلی جدی معشوقش را «لعنتی» خطاب می‌کند: «لعنتی صدام بزن!». اما اما اما فاجعه‌ی بزرگ؛ می‌خواند: «تو حصار بغلت زندگی به کاممه» اوکی! «همه‌چیت مال منه! سندش به ناممه!»، همین‌قدر سخیف و مبتذل. اگر این بیت را شهرام شبپره یا سندی در سبک خودشان می‌خواندند مشکلی نبود. اما این لحن، این صدا، این حجم عشق و این توصیف از معشوق؟ که سندش به نامت باشد. مگر ملک شخصی است؟ از حق نگذریم بیت «وقتی می‌خندی برام خونه آفتابی می‌شه / گلدونا گل می‌کنن آسمون آبی می‌شه» واقعاً در این آهنگ به‌جاست و خوب نشسته. به‌خدا راضی بودم از اول تا آخر آهنگ همین‌جا را می‌خواندی آقای چاوشی.

اما ترانه‌ی بعدی که زبانش به گونه‌ای ا‌ست که شاید یک‌درصد ما را به شک بیاندازد، اما اصلا این‌طور نیست، ترانه‌ای است از شهیار قنبری و آهنگسازی بابک افشار و صدای ملکوتی رامش. آهنگ که شروع می‌شود حدس شما درست است که با چه ترانه‌ای روبه‌رو هستید. نام ترانه، ریتم آهنگ و صدا و لحن شیطنت‌آمیز رامش؛ همه‌چیز گویاست. و هر چه را که باید در خود دارد. اما جدای از این هماهنگیِ جذابِ همه‌چیز، ترانه‌ی زیبای این اثر است. استفاده از کلماتی مثل دریا، پولک، رنگین‌کمون، گل یاس، شاپرک، پریا، ماهی و... همه و همه از لطافت معشوق می‌گویند. در ترجیع‌بند فوق‌العاده‌ی آن خنده‌های معشوق جامِ طلاست که خواهش عاشق از معشوق این است که آهسته برود و آهسته بیاید؛ منتها در لحن خودش. اما زیباترین نکته‌ی ترانه: در جایی می‌گوید: «ای که از رنگین‌کمون نگاهات، پولک رنگی می‌ریزه تو هوا» چقدر زیبا و ملموس است. و در ادامه و انتها می‌خواند: «یه‌روزی با تورِ بی‌رنگ نِگام، می‌گیرم ماهیِ عشقو از چشات»؛ همین دو قسمت از ترانه کافی‌ست که با تمام وجود تعصب این ترانه را بکشم. همین!

جعفر حبیبی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۲۱
جهان‌پریش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی